روزپنج شنبه مورخ 95/08/27 چهاردهمین جلسه از دور بیست و دوم سری کارگاه های
نگهبانی آقای: حمیدرضا و دبیرموقتی آقای: رضا با دستور جلسه:
((جهان بینی ورزشی))
راس ساعت 15:30 آغاز به کار نمود
و در ادامه دومین سال رهایی مسافر ایرج بیات
سخنان استاد:
دستور جلسه این هفته ورزش و جهانبینی ورزش هست؛ در این چند سی دی آخر جناب مهندس مخصوصاً سی دی انرژی نفس جناب مهندس روی سلامتی جسم و قدرت جسم تأکید زیادی دارند؛ که اگر یک انسان میخواهد کاری را انجام دهد حتماً بهسلامتی جسمش نیاز دارد؛ در دنیای اعتیاد همه مصرفکنندگان مواد مخدر یک دوره رکود و انزوا دارند یعنی نمیتوانی بگویی یک نفر اعتیاد کامل دارد و این شخص ورزشکار هم هست.
یعنی یک حالت رکود و سستی در مصرفکننده مواد مخدر هست که بهمرور او را از محیطهای ورزشی دور میکند؛ اما بسیاری هم به خاطر ورزش به اعتیاد کشیده شدند؛ خود من جزو آن دسته بودم که اعتیادم به خاطر ورزش بود؛ ورزش سنگین میکردم بعد چند بار مواد مصرف کردم و در ماههای اول دیدم ورزش و مصرف مواد چه خوب است یعنی اول مصرف میکردم و بعد باشگاه میرفتم اما کمکم دیگر به باشگاه نمیرفتم همانجا پای بساط راجع به ورزش صحبت میکردم و ورزش کنار رفت.
من از همان سالهای اول که به کنگره 60 آمده بودم برنامه استخر راه افتاده بود و شروع کردم به استخر رفتن البته ابتدا جستهگریخته میرفتم و زمان برد تا جا بی افتد و تمام جلسات استخر را بروم؛ برای این میگویم چون این تجربه خودم هست چون کسی که میخواهد ورزش کند اگر میخواهد عادت کند مثلاً میخواهد یک باشگاه اسم بنویسد باید دو سال برود تا عادت کند و وقتی عادت کند دیگر نمیتواند نرود؛ با شش ماه رفتن نمیشود به ورزش عادت کرد خود من حدود یازده سال هست که صبح زود به استخر میروم و جمعهها که پارک میروم تا ظهر پینگپنگ بازی میکنم؛ چیزی که از ورزش به دست آوردم شاید در ظاهر دیده نشود و به چشم نیاید اما در مواقعی که انسان با حادثه یا بحرانی مواجه میشود معلوم میشود؛ یک انسانی که ورزش میکند نوع مریض شدنش با انسانی که ورزش نمیکند فرق میکند حتی یک سرماخوردگی معمولی یک انسانی که ورزش میکند سرماخوردگی او را بهقولمعروف نمیاندازد؛ یک انسان ورزشکار تغذیه و خواب خوبی دارد.
در کنگره شرایط ورزش فراهم است فقط میماند آن همت خودمان.
اما بخش دوم دستور جلسه که تولد آقا ایرج هست؛ آقا ایرج را من از همان روزهای اول که به کنگره آمد میدیدم که همیشه همینطور ساکت بود و بااینکه مصرفش شیشه بود اما آسیبش در کنگره به چشم نمیآمد اما هرکسی در صور پنهانش یک سری تخریبها دارد ایرج آمد و به رهایی رسید و به کلینیک رفت و شروع به خدمت کردن کرد؛ امیدوارم این مسیر را همچنان ادامه بدهد من همیشه یک دعا برای بچههای کنگره میکنم اینکه با کنگره باشند نه در کنگره؛ این روز را به خودش و همسفرش تبریک میگویم به راهنمای همسفرشان تبریک میگویم.
اعلام سفر مسافر ایرج:
تخریب 20 سال / آنتی ایکس شیشه / راهنما آقای سیامک طالبی طاهر / مدت سفر اول 11 ماه / رهایی دو سال و چند روز
آرزوی مسافر ایرج:
آرزو میکنم روزی برسد که هیچ مصرفکنندهای نهفقط در ایران بلکه در هیچ کجای دنیا وجود نداشته باشد و همه به درمان برسند.
صحبتهای مسافر ایرج:
از جناب مهندس تشکر میکنم که این بستر امن را برای ما به وجود آورده تا ما بتوانیم بزرگترین مشکلی که در حال حاضر در دنیا هست که اعتیاد هست و مشکل ما هست را حل کنیم؛ از آقا کورش تشکر میکنم که قبول زحمت کردند و امروز جای استاد من را پر کردند از آقا سیامک تشکر میکنم که راهنمای من بودند و خیلی زحمت برای من کشیدند، از همسفرم تشکر میکنم که در سفر اول خیلی او را اذیت کردم از راهنمای همسفرم خانم معصومه رحیمپور تشکر میکنم که جای ایشان هم امروز خالی هست.
اینکه یک انسانی مواد مخدر مصرف میکند از روی ناآگاهی هست؛ من هم زمانی که مواد مخدر را شناختم از روی ناآگاهی بود و نمیدانستم چه بلایی قرار هست به سرم بی آورد و همیشه فکر میکردم اعتیاد مال دیگران است و من دچارش نمیشوم و بعد از مرور زمان تخریبهایش پیدا و بزرگ شد و به خاطر اینکه وقتی هم که بهاصطلاح میخواستم ترک کنم با مواد دیگر هم آشنا شدم مثلاً به من گفتند اگر میخواهی تریاک را ترک کنی یک مدت هروئین مصرف کن من هم مصرف میکردم حال دو مواده شده بودم و نتوانستم جواب بگیرم آمدم درگیر مواد دیگر هم شدم مثل شیشه مثل کراک و چون شناختی نداشتم میآمدم یکی را درست بکنم درگیر چند مواد دیگر میشدم؛ تا اینکه خدا کمک کرد و به کنگره آمدم؛ در کنگره آموزشهای زیادی گرفته و میگیرم کنگره در ابتدا به من یاد داد برای درمان اعتیاد در برابر کنگره باید تسلیم باشم؛ من در سفر اول سفر سختی داشتم و تمام بار زندگی بر دوش همسفرم بود بازهم از ایشان ممنون و سپاسگزارم و خدا را شکر میکنم که توانستم راهم را پیدا کنم و به رهایی برسم.
صحبتهای همسفر مسافر ایرج:
خدا را شکر میکنم که بعد از بیست سال زندگی در تاریکی اعتیاد توانستم این روزهای روشن را ببینم و تجربه کنم؛ ایرج یازده ماه سفر کرد از این یازده ماه حدود نه ماه را در توهم بود؛ یک دیوار در خانه داشتیم در این دیوار چند نفر زندگی میکردند که ایرج با آنها دوست بود؛ با آنها صحبت میکرد، دعوا میکرد، فحش میداد و حتی کتکشان میزد؛ یا شبها بیدار میشد و لباس میپوشید و میرفت زمانی که میگفتم کجا میروی میگفت شما بخواب من برمیگردم و هوا که روشن میشد برمیگشت بعدها تعریف کرد که با این آدمها که در ذهنش بودند در بیرون قرار میگذاشته اما آنها هیچوقت نمیآمدند؛ تخریب ایرج خیلی زیاد بود اما اینها گذشت و تمام شد و ایرج به رهایی رسید؛ من اینجا از جناب مهندس خیلی تشکر میکنم که راه را به ما نشان دادند از آقا کورش خیلی تشکر میکنم از آقا سیامک تشکر میکنم و از راهنمای خوب خودم خانم معصومه تشکر میکنم.
تولد دوسالگی اقا ایرج را به خانواده بزرگ کنگره 60 تبریک عرض میکنم و برای تمام مسافران و همسفران کنگره ارزوی ارامش و سعادت دارم
بزرگواران سایت کرج خسته نباشید و خدا قوت
مسافر سلطانخواه از سایت قزوین