1. لطفاً بهرسم کنگره خود را
معرفی و اعلام سفر نمایید؟
سلام دوستان شهاب هستم یک مسافر با 16 سال تخریب مواد مخدر
وارد کنگره شدم، آنتی ایکس شیشه و حشیش، مدت 14 ماه 16 روز به روش دی اس تی و با
شربت او تی به کمک راهنمایی آقای علیرضایی سفر کردم ورزش در کنگره فوتبال و
والیبال در حال حاضر دو سال و ده ماه و نوزده روز وارد سفر دوم شدم، در ضمن در
ادامه سفر سیگار داشتم به راهنمایی مسافر مهدی به مدت دو سال و هشت ماه و نوزده روز که آزاد و
رها هستم.
2. لطفاً از سفر سیگارتان برایمان بگویید و اینکه چه عاملی
باعث شد این سفر را شروع و به پایان برسانید؟
خوب تمام کسانی که
سیگار میکشند از مضرات و تخریبهای سیگار اطلاع دارند، من وقتی سفر اولم را آغاز
کردم و پسازاینکه چند ماهی از سفرم گذشت و حال خوش تغییر را احساس کردم و رفتهرفته
اعتمادم به روش کنگره 60 کامل شد بهحکم کمک راهنمایم وارد سفر سیگار شدم و از
همان لحظه که وارد دوره سازگاری شدم حتی یک پک هم به سیگار نزدم و سفر بسیار
زیبایی داشتم و هر چه در این مسیر پیش رفتم ثمرات باارزشتری برداشت کردم، خواب
بهتر و باکیفیتتر، لذت بردن بیشتر از مزه غذاها و رضایت خاطر از خویشتن و...، حتماً
شنیدهاید که در کنگره میگویند اگر در همان سفر اول، سفر سیگار را آغاز کنید راحتتر
است، برای تائید این سخن باید بگویم من واقعاً فقط دو روز اول خیلی اذیت شدم ولی
با یاری کمک راهنما و روش بینظیر دی اس تی در لژیون ویلیام وایت بهراحتی پس از
گذشت ده ماه به پایان مسیر رسیدم و از این بابت بسیار از خدای خود سپاسگزارم و دست
کمک راهنمای محترم خودم را میبوسم.
3. لطفاً به ما بگویید تاکنون در کنگره 60 در چه جایگاههایی
خدمت کردهاید؟
یادم میآید اولین خدمتی که کردم در آبدارخانه بود و بسیار
از آن خدمت آموزش گرفتم، من تا قبل از آن روز فقط در خانه برای خانوادهی چهارنفری
چای درست کرده بودم ولی در آن روز باید برای یک خانوادهی چهارصدنفری چای درست میکردم
و آن تجربهای بسیار متفاوت بود و احساس خوبی را تجربه کردم و پسازآن وارد اتاق
سایت شدم و تمام مدت سفر اول در سایت آموزش گرفتم سپس در سفر دوم، دوره دبیری و
نگهبانی را گذراندم و سپس با لطف خدا و مسافران نمایندگی کرج یک دوره مرزبان
نمایندگی کرج بودم و اکنون مبصر کلینیک هستم.
4. در صورت تمایل از تلخیها و شیرینیهای سفر اول خود
بگویید؟
خدا را شکر در سفر اول اتفاق یا حادثه ناگواری که بشود آن
را تلخ دانست اتفاق نیافتاد، یکسری مسئله نظیر بیکاری و کمپولی که بسیار هم رایج بین
مصرفکنندگان مواد مخدر است وجود داشت.
اما میتوانم کلیه اتفاقها پس از آشنا شدنم با کنگره 60 را
شیرین بنامم چراکه حرکت کردن در مسیر دانایی که بعضاً میتواند بسیار دردناک باشد نیز
شیرین است چون حرکتی ست در مسیر مستقیم و مسیر ارزشها و همچون کاشتن و آبیاری
درختی است که گر چه سخت، اما ثمرهای شیرین و باارزش دارد.
5. از زمان رهایی تاکنون چه آگاهیها و داناییهایی را به
دست آوردید؟ در صورت تمایل چند مورد آن را برای ما بیان کنید؟
ما استاد بزرگی همچون استاد امین دژاکام در حوزه جهانبینی
داریم وقتی درکنگره 60 در مورد جهانبینی که ضلع مهم درمان نیز هست صحبت میکنیم
به مجموعهای از تعاریف در صور آشکار و صور پنهان انسان و جهان اطراف آشنا میشویم
و بدون شک بدون یادگیری و کاربردی کردن آنها نمیتوانیم از ورطه اعتیاد خارج شویم
بطورمثال چیزی که بیش از هر چیزی در سفر دوم مرا به خود مشغول کرده است، جهان ذهن
است من یاد گرفتم که ذهن مانند یک انباری تاریک میماند که در آن بسیاری از چیزها
یافت میشود، خاطرات خوب و بد، مسائل مالی، مسائل عاطفی، روابط دوستانه و عاشقانه و
مسائلی مربوط به دشمنی و روابط خصمانه، خاطراتی که نقاط مثبت ما را یادآور میشوند
و بلعکس خاطراتی که نقاط منفی و ضعفهای ما را یادآور میشوند، باورها و عقاید ما
که با بسیاری از خاطرات ما عجین شده است و خیلی موارد گوناگون که از مدتها پیش در
آنجا نگهداری میشود. همچنین یاد گرفتهام که هوشیاری و توجه مانند یک پرژکتور است
و سوخت آن انرژی است که در هر جای این اتاق تاریک قرار میگیرد آنجا را روشن میکند
بهطور مثال اگر ما به یک مجلس عروسی که به ما خیلی خوش گذشته است فکر کنیم مانند
آن است که آن پرژکتور را روی آن نقطه تاریک انداختهایم و آن را روشن کردهایم
حالا اگر به جزئیات آن فکر کنیم مثلاً به اینکه چه لباسی پوشیده بودیم، چه کسانی
رو آنجا دیدیم، شام چه خوردیم، با چه آهنگی رقصیدیم احساس شادی که آن روز داشتهایم
را تجربه میکنیم، حال این سؤال پیش میاید که آیا ما شادیم؟ نه ما فقط هوشیاریمان
روی آن نقطه متمرکزشده است و انرژی جابجا شده است و ما احساس شادی میکنیم. حال
اگر به آخرین مجلس ختم یکی از عزیزانمان فکر کنیم، به اینکه همه لباس سیاه پوشیده
بودند، به سر مزار و گریه و شیون عزیزان در غم از دست دادن فکر کنیم، به اینکه دیگر
نمیتوانیم آن عزیز را ببینیم، به مراسم و نوحهی غمگین مداح در آن روز فکر کنیم
ما را احساس غم فرامیگیرد، حال این سؤال پیش میاید که آیا ما غمگینیم؟ جواب
دوباره نه میباشد ما فقط هوشیاری خود را متمرکز بر آن خاطره کردیم و انرژی جابجا
شده است و ما احساس غم میکنیم، پس هرکجا هوشیاری برود انرژی جریان پیدا میکند.
انرژی همچون آب میرویاند برایش فرقی نمیکند که آن گلی
زیباست یا علفی هرز این کار باغبان است و آن باغبان من هستم.
در کنگره انرژی را معادل پول میگیریم فرض کنید همه ما اگر
بخواهیم به فرض یک تلویزیون بخریم سعی میکنیم در مورد آن تلویزیون، کارایی آن،
دوام آن، کیفیت تصویر و خدمات پس از فروش، مدل، رنگ و خیلی چیزهای آن اطلاعات کسب
کنیم تا بهترین را بخریم و پولمان را بهدرستی خرج کنیم.
از آنجائی که من بهعنوان یک انسان انرژی محدودی در اختیاردارم
پس اهمیت خرج کردن آن انرژی باید بر من روشن باشد، پس باید بدانم اولازهمه چه
چیزی میخواهم، اولویتهای زندگی من کدام هستند، هوشیاریم را متمرکز کدام قسمتها
بکنم تا انرژی خودم را درست خرج کنم و این در کل شیوهی زندگی متفاوتی را در پیش
روی من بازخواهد کرد.
6. یکی از نکاتی که باعث میشود سفر اولی به حال خوش برسد
چیست؟
شاید بهتر است بگوییم مجموعه نکاتی که یک سفر اولی را به
درمان قطعی میرساند انجام کلیه اموری است که در قالب قوانین، حرمتها و آموزشها و
خدمتها در کنگره 60 جاری است؛ و چه حال خوشی بالاتر از درمان و به تعادل رسیدن.
7. لطفاً در خصوص دستور جلسه "در استحکام پایههای
مالی کنگره من چه کردهام " توضیح دهید؟
من معتقدم شهاب باید اول روی پایههای مالی خودش کار کند، آنها
را قوی بکند تا بتواند در این دستور جلسه حرفی برای گفتن داشته باشد البته این به
این معنا نیست که من از جلوی سبد و گلریزانها و مراسم افطاری بیتفاوت رد شوم، اصلاً
اینطور نیست. به امید خدا با برنامهریزیهای مالی که کردم بهزودی قصد دارم که
وارد لژیون سردار شوم.
8. شما بهعنوان مرزبان در کنگره 60 خدمت نمودید، لطفاً از لذتهای
این جایگاه برایمان بگوئید؟
تکتک ما مسافران در زمان مصرف و بهواسطه مواد مصرفی و
تجاربمان، اعتیاد را بهگونهای که تجربه کردهایم میشناسیم و با حقههایی که از
آن خوردهایم آشنا هستیم و فکر میکنیم که آن را بهخوبی میشناسیم درصورتیکه اینطور
نیست این تمام ماجرا نیست، همانطور که میدانید کسی که خوب سفر میکند و مشکل
انضباطی ندارد اصلاً ممکن است در طول سفر یکبار هم گذرش به مرزبانی نیافتد ازاینرو
تمامی مراجعهکنندگان مرزبانی کسانی هستند که هرکدام به دلایلی متفاوت در پیمودن
سفر خود، چه سفر اول و چه سفر دوم، دچار مشکل شدهاند و وقتی شما بهعنوان مرزبان
پای صحبت آنان مینشینی متوجه میشوی که این عجوزه هزاران چهره زیبا و هزاران لباس
مبدل به تن دارد، هر جایگاه خدمتی به همراه خودش آموزشهای گرانقدری به همراه
دارد، جایگاه مرزبانی برای من بسیار ارزشمند و لذتبخش بود چراکه بسیار آموزشها
گرفتم.
9. به نظر شما یک سفر دومی بعد از رهایی سفر اول چهکارهایی
باید انجام دهد؟
خدمت، خدمت، خدمت. سفر دوم مربوط به بعد جهانبینی است سفری
برای شناخت خویشتن، برای روبرو شدن با نقاط قوت و ضعف، برای یادگرفتن هر چهبهتر
روابط برقرار کردن با دیگران، سفری برای رشد شخصیت، برای عاشق شدن و...که تمامی آنها
در خدمت کردن نهفته شده است.
10. لطفاً حس خود را در مورد کلمات زیر بیان کنید؟
بنیانگذار کنگره 60: پیامآوری عاشق
مرزبانان کنگره 60: خادمین مخلص
کمک راهنمایان کنگره 60: بزرگانی که بزرگی کردن بلدند
خدمتگزاران کنگره 60: باهوشان کنگره 60
با تشکر از شما بابت زمانی که در اختیار بنده دادید.
شهاب عزیز،مثل همیشه و به مانند مشارکتهای دلنشینت، بسیار بسیار زیبا و پخته صحبت کردی و صفای کلامت دقیقا نشانگر برخواسته شدن آن از اعماق وجود نازنینت بود
باز هم با افتخار می گویم که رفتار و منش و اجرای آموزشهای تو همیشه الگوی رفتاری من خواهد بود و از صمیم قلبم دوستت دارم و آرزوی سلامتی ، شادکامی و توفیق خدمتگزاری در جایگاه زیبای کمک راهنمایی را برایت دارم.
شما از خدمتگزاران با صفا و بااخلاق کرج هستید.